English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (514 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lay up U ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
bunkered U افتادن گوی در زمین مانع
stops U از کار افتادن مانع شدن
stopping U از کار افتادن مانع شدن
stop U از کار افتادن مانع شدن
stopped U از کار افتادن مانع شدن
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
evasive steering U اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
drop shot U ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
overtaking sight distance U مسافت دید برای سبقت گرفتن
phones U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phone U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoned U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoning U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
facing distance U مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
evasions U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
to happen to somebody U برای کسی اتفاقی [بد] افتادن
photo distance U مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance U مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
range scale U طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
attenuation mean free path U مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free path for attenuation U مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
scattering mean free path U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free for scattering U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
down box U چوب برای علامتگذاری محل افتادن توپ
halving U نیم حباب منطبق شونده درانواع دوربینها و مسافت یابها برای تراز کردن
gags U مانع فراهم کردن برای
gagging U مانع فراهم کردن برای
gagged U مانع فراهم کردن برای
gag U مانع فراهم کردن برای
free throw U پرتاب بدون مانع برای یار
routinize U عادی یا روزمره کردن بجریان عادی انداختن
short international U مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
embolectomy U عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
shut out <idiom> U مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
putt U ضربه برای انداختن به سوراخ
putts U ضربه برای انداختن به سوراخ
kickable U اسان برای ضربه زدن با پا
putted U ضربه برای انداختن به سوراخ
shorten U کوتاهتر کردن
shortens U کوتاهتر کردن
shortened U کوتاهتر کردن
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
range resolution U قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
range section U قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
address آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
addresses U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addressed U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
CB U مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
Don't let making a living prevent you from making a life. U اجازه ندهید تلاش برای پول درآوردن مانع زندگی شما شود.
rugby point U 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
approaches U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
blast U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
approached U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approach U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
break shot U نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
blasts U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
in distance U نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
forcing U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
hypermnesia U ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
thick Ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
webbing U نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
drag bunt U ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
shorter U تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
acey deucy U کوتاهتر کردن رکاب راست ازرکاب چپ
executive length course U زمین گلف کوتاهتر و اسانتراز معمول
shortest U تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
executive course U زمین گلف کوتاهتر و اسانتراز معمول
short U تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
estoppel U اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
windsor round U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
chopped U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chop U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
quick kick U کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
doubled up U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
hedgehogs U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
vehicle stopping distance U مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
to fall on ones knees U بیرون افتادن بلابه افتادن
darts U پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
check firing U فرمان اتش بس موقت برای بازرسی مانع اتش
overstriking U توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
road distance U مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
mean free path absorption U مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
absorption mean free path U مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
coincidence range finder U مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
addressing U استفاده از کلمه آدرس کوتاهتر از معمول تا عمل کشف آدرس سریع تر انجام شود
augmented U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
shirked U اجتناب
elusion U اجتناب
shirking U اجتناب
avoidance U اجتناب
shirks U اجتناب
shirk U اجتناب
eschewal U اجتناب
learning curve U منحنی که نمودار این مطلب است که باتکرار یک عمل زمان انجام ان عمل کوتاهتر می گردد
dam U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
dammed U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
telemetering U ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
avoidable U اجتناب پذیر
eschew U اجتناب کردن
stay away from <idiom> U اجتناب کردن
avoidance gradient U شیب اجتناب
avoidancae training U اجتناب اموزی
forbear U اجتناب کردن از
passed U اجتناب کردن
evitable U اجتناب پذیر
aviod U اجتناب کردن از
eschewed U اجتناب کردن
active avoidance U اجتناب فعال
eschewing U اجتناب کردن
passes U اجتناب کردن
steer clear U اجتناب کردن
inevitable U اجتناب ناپذیر
eschews U اجتناب کردن
pass U اجتناب کردن
inescapable U غیرقابل اجتناب
forbears U اجتناب کردن از
unavoidable U اجتناب ناپذیر
steer clear of someone <idiom> U اجتناب کردن
inalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.> U اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.> U اجتناب ناپذیر
eludes U اجتناب کردن از
to shuffle throuch shun U اجتناب کردن از
eluded U اجتناب کردن از
elude U اجتناب کردن از
unalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unalterable <adj.> U اجتناب ناپذیر
eluding U اجتناب کردن از
absolute <adj.> U اجتناب ناپذیر
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
risk avoider U اجتناب کننده از خطر
avoidable costs U هزینههای قابل اجتناب
inevitable U غیر قابل اجتناب
unavoidable U غیر قابل اجتناب
risk avoider U اجتناب کننده از ریسک
refrainment U خود داری اجتناب
obstructor U وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
emergency risk U خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
to stay away from something U اجتناب کردن از چیزی یا جایی
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
CSMA CD U پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
tax avoidance U اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
last chance rule U مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
stagnation thesis U ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
evaded U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evading U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evades U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evade U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
terrain avoidance U اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
length U مسافت
lengths U مسافت
short-range U کم مسافت
short range U کم مسافت
range U مسافت
distances U مسافت
distance U مسافت
ranged U مسافت
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com